سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بیم از خدا، کلید هر حکمتی است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
به نام خدا

نظافت چی رادیویی!

یکی از گوینده های رادیو جوان نظافت چی ساختمان شد!
   در یک اقدامی خاص و جالب و حتی باور نکردنی یکی از گوینده های شبکه رادیویی جوان برای تهیه ی یک گزارش مستند در مورد نظافت چی های ساختمانی، در قالب نظافت چی ساختمانی به منزل یکی از مشتری های یک شرکت خدماتی مراجعه کرد و ساعت ها شروع به کار کرد!
   از نکات قابل توجه در تهیه این گزارش این بود که تمامی صداها کاملا طبیعی و واقعی و مستند تهیه شده بود، این گزارشگر یا بهتر بگوییم گوینده ی تقریبا معروف شبکه جوان برای تهیه این تکه مستند حتی کاسه دستشویی آن منزل را شستشو داد و در بین نظافت وسایلی را هم شکست! اما در کل صاحبخانه از کار ایشان راضی بود!
   این مستند خاص و خیلی خیلی خاص در تاریخ 16 اسفندماه 1390 از شبکه جوان رادیو در برنامه چهل تکه به گویندگی خانم لاله اکبری پخش شد.
نطریه محمود عراقی: برنامه چهل تکه برنامه بسیار مفید و جذابی است که تا به این لحظه توانست با موضوعات جذاب همپای برنامه ساعت 25 که چندین سال پیش پخش می شد پیش برود.در این برنامه به موضوعات چون شنونده های دائمی و پاتوقی شبکه جوان که تقریبا هیچ شبکه رادیویی و یا برنامه رادیویی افتخار نمی داد به آن بپردازد پرداخته شد!

چهل تکه برنامه ای است که از شنبه تا چهارشنیه به صورت زنده از ساعت 12:30 تا 13:15 پخش می شود.

مطالب مرتبط: ویژه برنامه های رادیو جوان در نوروز91 ، جدول پخش برنامه های رادیو جوان در اسفند ماه 90 ، جدول پخش برنامه های رادیو جوان 90 ،  کنداکتور برنامه های رادیو جوان89 ، www.javanefestival.ir



نظرات دیگران: نظر محمود عراقی ::: چهارشنبه 90/12/17::: ساعت 12:40 صبح

حس یک انتخاب

خاطره محمود عراقی از انتخابات مجلس نهم
   ساعت 00/02 بامداد جمعه برنامه رادیویی را از شبکه جوان رادیو شنیدم و خوابیدم و ساعت 30/05 کاملا سر حال بیدار شدم و تا ساعت 30/06 داشتم رادیو گوش میدادم و گشتی در دنیای مجازی زدم و در هنگام پخش ویژه برنامه خیابان ملت در همان ابتدا با رادیو تماس گرفتم و گفتم که:
   شنیدم دشمن های ملت بزرگوار ایران سعی دارند ملت ایران را از شرکت در انتخابات مایوس کنند من برای رو کم کنی همه دشمن هامون سعی میکنم امروز اولین نفری باشم که در انتخابات شرکت میکنم.
   بعد به همراه پدرم و سوار بر ماشین پدر در خیابان های شهر از پایین به بالا گشتی زدیم و از جلوی ستادهای انتخاباتی نامزدها و شعب اخذ رای عبور کردیم و ساعت 45/07 بود که به شعبه شماره 22 اخذ رای رسیدیم و رفتیم جلو همکار سابق پدر را دیدیم ایشان یکی از ناظر های انتخابات بودند.
   ایشون گفتند خیلی زود آمدید گفتیم ما کار داریم و اومدیم زود رای بدیم ایشان با این که هنوز شعبه کاملا برای عموم باز نشده بود ما را به داخل دعوت کرد و به حاظران معرفی کرد و دیدم هر کسی در حال بررسی وظیفه ای است که بر عهده گرفته و تقریبا همه چیز آماده است الا یک چیز و آن هم صندوق اخذ رای بود که خبری از آن نبود کمی بعد تازه دوستان محترم نیروی انتظامی از راه رسیدند تا امنیت را برقرار کنند و تو فکر این دوستان بودم که دیدم اه چه جالب صندوق رو باز کردن، من اول فکر کردم صندوق را باز کرده اند اما قضیه چیز دیگری بود قانونا باید صندوق در جلوی چشم همه حاظران در شعبه پلمپ می شد و این برای اولین بار بود که داخل صندوق را میدیدم! در کنار آن صندوق ،صندوق کوچک دیگری بود که نمیدانستم چیست و بع فهمیدن صندوقی است که ته برگ ها در آن توسط یکی دیگر از مسئولین شعبه انداخته می شود.
   من داشتم با همکار پدر گفتگو میکردم که آن آقای از راه نرسیده(مامور محترم نیروی انتظامی) گفت: لطفا بیرون باشید و در شروع ساعت قانونی اخذ رای تشریف بیاورید گفتیم که آقا کجا بریم بیرون هوا خیلی سرده همین گوشه ایستادیم ایشون هم قبول کرد ساعت 02/08 صبح و زمان شروع قانونی رای گیری گذشته بود ولی دوستان آماده نبودند و در همین حال یک آقا و خانم همینطوری رسیدند و رفتند سراغ صندوق و مسئولین شعبه گفتند که فعلا منظر باشید ، از صحبتهای آن آقا و خانم فهمیدم که آقا راننده تریلی است و فقط به خاطر رای گیری معطل شده است. رای گیری با حضور 5 نفر رای دهنده شروع شد و اولین نفر من شناسنامه و کارت ملی را دادم مسئول بررسی کارت ملی دیدم که دو سه بار دستگاه بارکد خوان را روی کارت ملی من گرفت و هی میگفت نمی خونه، پدرم گفت محمود انگار کارت ملی تو جعلی است ، گفتم بله همین طوره و خندیدم، البته از طرفی نگران بودم که نکنه کس دیگه اولین رای را در صندوق بیاندازد و برای همین کارت ملی را رها کردم و دنبال شناسنامه را گرفتم ، شناسنامه مهر را خورد و گفتند روی ته برگه اخذ رای اثر انگشت بزنیم من هم جاهایی که آقای متصدی گفت به عجله اثر انگشتم را زدم بعد آقا گفت اه چرا اینجا رو خراب کردی؟ گفتم خوب خودتون گفتید اونجا هم بزنم گفت نه من اینجا رو گفتم بعد گفت اشکالی نداره بفرما این برگه تون و برین نظرتون رو بنویسید.( من برگه را غیر عمدی خراب کردم ) بعد زود اسم دو نفر رو نوشتم و رفتم جلوی صندوق و لحظه ای که میخواستم برگه اخذ رای را در صندوق بیاندازم دیدم همه صلوات فرستادند و داشتند به من نگاه میکردند...اولش خیلی تعجب کردم و بعد خیلی خوشحال شدم.
من چندین و چند بار در انتخابات شرکت کرده بودم و همیشه همه چیز در هم و بر هم بود ولی اینبار خیلی جالب بود برام و خیلی هم خوشم اومد فکر نمیکردم موقع رای دادن این همه تحویل گرفته بشم ، .یک چیزی شبیه رای دادن مسئولین بزرگوار شده بود برام.( پر از احساس و انرژی)
نتیجه این که من در آن شعبه اولین نفر بودم و آن خانمی که همسرش راننده تریلی بود دوم شد و پدرم سوم شد.
   بعد از آن من به صورت مداوم دقیقا تا ساعت 3 بامداد روز بعد(شنبه) درگیر انتخابات شدم و نتیجه آن همه تلاش و بی خوابی برنده شدن یکی از دو نامزد انتخابی من بود ، در حالت کلی نامزد انتخابی اول من دومین فردی بود که به خانه ملت راه یافت و نامزد انتخابی دوم من هم سوم شد.

نکته: در تاریخ  یکشنبه 14 اسفند 90 نوشته (یک خاطره از انتخابات ) به فهرست نوشته های برگزیده در مجله پارسی نامه  در بخش خاطره و روزنوشت افزوده شده است.

پیشنهاد:یک راه کاملا قانونی برای این که چندین بار بتوان رای داد

مطالب مرتبط: انتخابات مجلس نهم ، رادیو در انتخابات ، انتخابات 9 ، انتخاب نهم ،



نظرات دیگران: نظر محمود عراقی ::: یکشنبه 90/12/14::: ساعت 12:5 صبح

رادیو در انتخابات

دقایقی پیش (08:25) ستاد انتخابات کشور اعلام کرد :
تمامی فرمانداران سراسر کشور باید نسیت به تجهیز همه شعبه های انتخاباتی خود به یک دستگاه رادیو اقدام کنند تا تمامی اطلاعیه های منتشره از سوی آن ستاد در کمترین زمان به اعضای شعب اطلاع گردد.
اعضای شعب انتخاباتی موظف هستند حتما یک دستگاه رادیو را در فضای آن شعبه روشن نگه دارند
ضمنا تمامی اطلاعیه های منتشر شده از رادیو به منزله ی دستور کتبی است و فورا قابل اجرا می باشد.

مطالب مرتبط: انتخابات مجلس نهم ، رادیو در انتخابات ، انتخابات 9 ، انتخاب نهم ،



نظرات دیگران: نظر محمود عراقی ::: جمعه 90/12/12::: ساعت 8:32 صبح

مسابقه

ما در انتخابات شرکت میکنیم
اما دشمن از ماهها قبل تلاش کرد تا مردم ایران فردا در انتخابات شرکت نکند
برای رو کم کنی همه دشمن هامون ما فردا مسابقه میدهیم تا اولین نفر باشیم تا در انتخابات شرکت میکنیم
پ ن : شهر ما تقریبا شهر کوچکی است ما برعکس خیلی از شهرهای بزرگ ما دو نماینده به مجلس انتخاب میکنیم این شاید برای خیلی ها تعجب آور باشد ولی ما دو نماینده در مجلس داریم برای همین ما همیشه دو انتخاب داریم، اگر شهرهای دیگری هم که میشناسید دو نماینده به خانه ملت میفرستند بنویسید.
پ ن : اگرفردا در هنگام رای دادن اتفاق خاطره انگیزی براتون پیش اومد بنویسید تا ما هم لذت ببریم؛ اصلا اگر اتفاق خاصی براتون پیش نیامد از برخی آداب و رسوم خاصی که برای رای دادن در شهر شما هست بنویسید.

یک خاطره از محمود عراقی در انتخابات چهار سال پیش: چهار سال پیش من شناسنامه ام را گم کرده بودم(که بعد ها پیدا کردم) نمیتوانستم در انتخابات شرکت کنم ولی با این حال هفت رای به صورت کاملا قانونی دادم!

یک راه حل کاملا قانونی برای این که بتوان چندین و چند بار به شخصی که دوست داریم رای دهیم این است که بگردیم و کسانی را که نمیخواهند رای بدهند یا مشکل دارند و نمیخواهند در پای صندوق حاظر شوند پیدا کنیم و سعی کنیم دعوت کنیم به رای دادن در این حال چون طرف علاقه ای به انتخاب هیچ کدام از نامزدها را ندارد شما میتوانید برک رای طرف را بردارید و نماینده مورد نظر را انتخاب کنید، البته با رضایت خود طرف!

مطالب مرتبط: انتخابات مجلس نهم ، رادیو در انتخابات ، انتخابات 9 ، انتخاب نهم ،



نظرات دیگران: نظر محمود عراقی ::: پنج شنبه 90/12/11::: ساعت 10:32 عصر

عاشقانه ها

یه بنده خدایی گفت: اقا قربون دستت یه تکونی میدی این ماشینمون روشن بشه؟ گفتم خواهش میکنم و رفتم عقب خودرو آماده بودم که هلش بدم، دیدم به کاغذی خیلی مرتب افتاده کنار خیابون،کاغذ رو که برداشتم دیدم ،به به ! یه نامه عاشقانه یک مجنون به یک لیلی است، نامه در یک کاغذ A5 و با خطی که می شد فهمید متعلق به شخصی با سواد راهنمایی است نوشته شده بود.
این نامه را در منطقه ای از شهر با سطح اقتصادی پایین تر از متوسط پیدا کردم.
متن نامه دقیقا بدین شرح است:
((به نام خدا ))      عزیز دلم دختر نازنینم
سلام     به خداوند تبارک و تعالی     تو دنیا از همه کسانم بیشتر دوستت دارم
پاره وجودم اگر در بعضی موارد بخاطر ذوق فراوان حرفی خارج از ادب از زبانم جاری
می شد بخاطر این هست که مثل بچه ها طوری ذوق زده می شوم که کنترل شاید نزاکت
از دستم خارج می شود در مورد بـــوق و بـــوق هم مثل شخصی که یکی از اطرافیانش را مدتی ندیده
باشدبادیدن او چنان محبت وی در قلبش به جوش می آید انگار میخواهد محبت روزهای
دوری را یکجا از او بگیرد و او را به سینه اش فشرده مهرش را نشان دهد در اول دوستی مان
گفتم که من از عشق و بـــوق و بـــوق متنفرم این یک حقیقت است و از زمان جوانی چنین بوده ام
نازنینم تو را به پاکی باران ذلال می شناسم و پاک و بی ریا دوستت دارم بخدا طوری است
که هیچ کس جای تو را در قلبم و روحم نمیتواند پر کند و مهر تو را خدا در قلبم جاری نموده و در روحم
دمیده است در جمع اشنایان در مهمانی ها چندین نفر از آشنایان دور و برم نشسته و دارند شوخی
و خنده میکنند انگار چیزی را گم کرده ام و آن تو هستی که حتی در میان مهمانان چشمانم بدنبال توست
منهم انتظار دارم از تو محبت متقابل ببینم تا همیشه در قلبم و روحم باقی و محفوظ بمانی.
گل زیبای بهاریم        تو را به اندازه گلهای بهاری دوستت دارم و مثل گلهای زیبا و لطیف میخواهم
بـــوق و بـــــــوق و مثل گلها نرم و لطیف با تو برخورد نمایم قربانت برم      همیشه دوستت خواهم داشت.
.............
نظریه محمود عراقی: خیلی دوست داشتم حس نویسنده این متن رو لحظه ای حس میکردم.به نظرم حس کردن احساس دیگران مثل حس علاقه ،حس درد ،حس دانستن، حس راحتی ،حس پیروزی، حس روشن بینی برای لحظه ای خیلی جالب است اما حیف که چنین چیزی امکان ندارد.

نکته: ببخشید که کلماتی را سانسورکردم و بوق گذاشتم.

مطالب مرتبط:  دوستی دختر و پسر ، ارتباط دختر و پسر ، علاقه به یک پسر ، برنامه های جدید رادیو جوان ، عاشقانه ها



نظرات دیگران: نظر محمود عراقی ::: پنج شنبه 90/12/11::: ساعت 2:37 صبح

رادیو فردا 

رادیو جوان

من نشنیدم ولی از برخی سایتها شنیدیم که گفتند: رادیو فردا گفت: اگر شرکت مردم در انتخابات کمتر از 50 درصد باشد ، می شود به ایران حمله کرد
من هم میگویم: من در انتخابات شرکت نمیکنم اما هرکسی که دل شیر دارد و میتواند ، به کشور ما چپ نگاه کند! معلوم است که نمیتوانند.
اما من در انتخابات شرکت میکنم تا همه دشمنان ایران را همیشه آرزو بر دل بگذارم
من در انتخابات شرکت میکنم چون میخواهم انتخاب کنم
من در انتخابات شرکت میکنم چون حق رای و نظر دارم
و این که من در انتخابات شرکت میکنم چون اینده را من میسازم.

من در انتخابات شرکت میکنم چون وقتی من رای میدهم بابا خامنه ای ام هم شرکت میکند

من در انتخابات شرکتن میکنم چون وقتی من شرکت میکنم بابا خامنه ایم خوشحال میشود.

مطالب مرتبط: انتخابات مجلس نهم ، رادیو در انتخابات ، انتخابات 9 ، انتخاب نهم



نظرات دیگران: نظر محمود عراقی ::: سه شنبه 90/12/9::: ساعت 11:45 عصر

محمود عراقی آیا؟!

محمود عراقی در حافظه تاریخ مجازی ثبت شد بدون این که خودش خبر داشته باشد.
رادیو دات آی آر محبوبم میگوید لوح تقدیر و عتبات برنده شده است ولی خودش خبر ندارد!

http://radio.irib.ir/Persian/ModulesPage.aspx?modulename=news&action=viewtext&news=12309

ایسنا میگوید لوح تقدیر و کمک هزینه گرفته

http://isna.ir/isna/NewsView.aspx?ID=News-1953946

افکار نیوز فقط نامش را میبرد

http://www.afkarnews.ir/vdcdfz0j.yt0of6a22y.html

باشگاه خبرنگاران فقط اسمش را میبرد

http://www.yjc.ir/46/-/tagged_content/hkO7/id/2102531/%D8%AC%D8%B4%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%B1%D9%87+%22%D8%AC%D9%88%D8%A7%D9%86%D9%87%22+%D8%AA%D9%83%D8%A7%D9%BE%D9%88%D9%8A%D9%8A+%D9%86%D9%88+%D8%AF%D8%B1+%D8%B9%D8%B1%D8%B5%D9%87+%D8%AA%D9%88%D9%84%D9%8A%D8%AF%D8%A7%D8%AA+%D8%B1%D8%A7%D8%AF%D9%8A%D9%88%D9%8A%D9%8A;jsessionid=0F484DC53FA51E2397ED134AA46BFEBF.portal1

هنرانلاین فقط اسم می برد
http://honaronline.ir/prtc.mq1a2bq14la82.html

سبد نیوز هم میگوید لوح تقدیر و کمک هزینه برده است ولی خودش خبر ندارد

http://www.sabadnews.com/artnews/index.php?news=123695&t=%D9%85%D8%B1%D8%A7%D8%B3%D9%85-%D8%A7%D8%AE%D8%AA%D8%AA%D8%A7%D9%85%DB%8C%D9%87-%D9%86%D8%AE%D8%B3%D8%AA%DB%8C%D9%86-%D8%AC%D8%B4%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%AC%D9%88%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D8%B2%D8%A7%D8%B1-%D8%B4%D8%AF

پایگاه ایصدا ما را اشتباهی میگیرد


http://radiotelex.isda.ir/detail.aspx?id=945358

   همه از محمود عراقی درست یا اشتباه، گفتند در حالی که دنیا را جشنواره و جایزه و رادیو برده و محمود عراقی را افسوس دوری از پایتخت برده بود.افسوس دوری از جشنواره ارزوها برده.و این محمود عراقی هفته پیش است آیا؟دلتنگ و ناراحت میشود و زود پستی اقتصادی میزند تا فکر خودش و دوستانش را از جشنواره منحرف کنید ولی دوام نمی اورد و دوباره از رادیو میگوید و دلتنگتر میشود.محمود عراقی که همیشه از شهرستانی بودن و در شهرستان بودن متنفر بوده و همیشه هم کتک شهرستانی بودن را میخورد.و این محمود عراقی هفته پیش است آیا؟ حیف! حیف که محمود عراقی دوست داشت برود و رادیویی های محبوبش را ببیند ولی راه دو و مشکلات فراوان سد راهش میشود، محمود عراقی که از یک ماه قبل هم برنامه ریزی کرد و نتوانست در جشنواره ارزوهایش باید.و این محمود عراقی هفته پیش است ایا؟

مطالب مرتبط: تولد ، اسامی برگزیدگان جشنواره بزرگ جوان و رادیو، نتایج جشنواره جوانه ، نتایج جشنواره جوانه ، تاریخچه شبکه رادیویی جوان ، اهداف کلی شبکه رادیویی جوان ، جشنواره جوانه رادیو جوان ، جشنواره جوانه



نظرات دیگران: نظر محمود عراقی ::: جمعه 90/12/5::: ساعت 11:39 عصر

هر کس به دنبال سود خویش است.!

   چندی پیش قیمت طلا و سکه و ارز در بازارهای داخلی روند رو به رشتی را داشت و دولت برای مهار قیمت حبابی به وجود آمده چند طرح اقتصادی را اجرا کرد این در حالی بود که در تمامی بازارهای خارجی قیمت طلا و ارز سرعت رشد پایین و حتی رکود اقتصادی را هم شاید بود این اختلاف شدید قیمت ها در داخل و خارج وجود یک عامل تعیین کننده را تایید میکرد که برخی ها این مسئله را در سیاست های پولی و مالی دولت که در راس آن بحث یارانه ها و بالا رفتن نقدینگی بود میدانستد و باور داشتند که علت اصلی تورم و بوجود آمدن قیمت حبابی همین است ولی قضیه کمی پیچیده تر از این حرفها بود و من به شخصه در نوشته های قبلی عنوان کردم که این مسئله هم میتواند تاثیر گذار باشد ولی عامل اصلی نیست .
   در این رابطه من در نوشته های قبلی به برخی سیاست های اقتصادی وقت ایرادهایی را در نوشته های قبلی گرفتم و معتقد بودم که با آن طرح ها نمیشود به جایی رسید و در ادامه چند طرح پیشنهادی هم اینجا عنوان کردم و معتقد بودم که اگر چنین سیاستهای اقتصادی اجرایی شود یقینا رشد حبابی قیمتها نه تنها متوقف خواهد شد بلکه به حالت اعتدال هم خواهد رسیدمن معتقد بودم دولت اگر بتواند پول های در دست مردم را بتواند با ارائه ی طرح های اقتصادی از قبیل بالا بردن سود سپرده و فروش اوراق مشارکت با نرخ سود بالا و ... انجام دهد یقینا موفق خواهد بود که دقیقا بعد از نوشتن این مقاله ام و پیش بینی هایی هم که میکردم دولت با همکاری بانک مرکزی همین کارها را انجام داد و توانست اقتصاد کشور را به حالت تعادل برگرداند
   اما نکته ای که وجود داشت در مورد عدم همکاری بانکها بودو همانطوری که در نوشته های قبلی پیش بینی و انتقاد کرده بودم ، یک قسمت از مشکل اقتصادی به وجود آمده در برنامه های بانکی تمامی بانکها بود، قبل از این برای من سوال بود که چرا بانکها مردم را تشویق به سپرده گزاری نمیکنند و چرا نمیخواهند با ارائه ی جوایز متنوع مردم را توشیق به سپرده گذاری کنند و چند دلیل دیگر که قبل از این هم ذکر شده بود، که دقیقا جواب هم مشخصی بود به دو دلیل که دلیل اول را خودم بدانم کفایت میکند و دلیل دوم هم تقریبا یک چیزی شبیه این که مثلا بانکها و موسسات مالی از قوانین دولت در پایین بودن نرخ سپرده ها ناراضی هستند و برای این نمیخواهند دولت را در مشکل به وجود آمده ی اقتصادی همراهی کنند که به نظر شخصی من این سکوت بانکها و موسسات مالی کاملا نتیجه داد و دولت و مجلس وادار شدند نرخ سود سپرده ها را بالا ببرند و این بود که اقتصاد کشور به حالت طبیعی و عادی خود برگشت،
   در کل هدفم از اشاره به مقاله های قبلی که نوشتم این بود که دو روز پیش در یک پیام بازرگانی میان برنامه ای به شخصه مشاهده کردم که پنج بانک و یک موسسه مالی و سه سازمان و ارگان تبلیغاتی داشتند که هدف کلی همه ی آن پیامها این بود پول در گردش مردم جذب بانکها و سرمایه گزاری شود و در این رابطه هر بانکی تلاش میکرد بهترین تبلیغ را ارائه دهد! و این دقیقا معلوم میکند که هر کس به دنبال سود خویش است.!

نکته: در تاریخ جمعه 5 اسفند 90 نوشته (هر که به دنبال سود خویش است ) به فهرست نوشته های برگزیده در مجله پارسی نامه  در بخش سیاسی و اقتصادی نوشت افزوده شده است.

مطالب مرتبط: بررسی مسئله ی اقتصادی روز  ، نه نکته در مورد افزایش جهانی نفت خام ، تورم چیست ، علت گرانی ها و تورم فعلی چیست؟ ، صرفه جویی در سال جهاد اقتصادی!



نظرات دیگران: نظر محمود عراقی ::: جمعه 90/12/5::: ساعت 3:32 عصر

اسامی برگزیدگان جشنواره بزرگ جوان و رادیو (جوانه)

سعی کردم شنونده باشم و به هدفم رسیدم.
اسامی برگزیدگان اولین جشنوراه بزرگ جوان و رادیو(جوانه) اعلام شد.
رادیو جوان اعلام کرد:
محمود عراقی به عنوان شنونده برگزیده شبکه رادیویی جوان انتخاب شد
   در اولین جشنواره جوانه شبکه خوب رادیویی جوان محمود عراقی به عنوان شنونده این شبکه از بین هزاران شنونده عاشق این شبکه منتخب شنونده ها شد
لینک خبر را در سایت شبکه جوان ببینید:
http://www.radiojavan.ir/javaneh/News/News_50.aspx
کمی شوخی: میگم پـ نه پـ خودمون فکر میکردیم بیننده ی شبکه رادیویی جوانیم!یا مثلا انگار خودمون نمیدانستیم که شنونده ایم!
حال نوشت محمود عراقی:
   من رادیو را با هیچ شبکه ای برابر نمیدانم، من رادیو را دوست دارم،دوست دارم که رادیویی باشم و خودم را در جمع رادیویی ها بدانم، دوست دارم شنونده ی رادیو باشم و دوست دارم همیشه شنونده باشم و برخلاف تصور خیلی ها اصلا علاقه ای به کار در رادیو ندارم چون همکار رادیو بودن و شنونده رادیو بودن چیزی جدا از یک دیگر هستند
اعتراف نامه:
   من محمود عراقی از اینجا به همه شنونده های شبکه های خوب رادیو اعتراف میکنم که در همه سالهایی که شنونده رادیو بودم سعی میکردم همه بدانند که من شنونده رادیو هستم و این شد که منتخب شنونده ها شدم
   اعتراف میکنم که برای بدست اوردن این برچسب زیاد تلاش کردم ، حتی برنامه ها و همه اثرهایی که برای جشنواره جوانه ارسال کردم محتوای تمامی برنامه ها رنگ و بوی شنونده را داشت نه برنامه ساز و گوینده و مجری چون هدفم از شرکت در جشنواره فقط این بود که حرف دلم را زده باشم چه خوششان بیاید و برنده کنند و چه آن دوستان را ناراحت کند،برای همین اصلا قواعد برنامه سازی را زیاد رعایت نکردم چون خودم میدانستم که شنونده ام نه برنامه ساز چون میدانستم که برای یک شنونده برنامه خوب یعنی برنامه ای که مفید باشد نه قواعد برنامه سازی داشته باشد.
خلاصه این که سعی کردم شنونده باشم و به هدفم رسیدم.
   خیلی متاسفم برای تمامی کسانی که در همه ی آن سالهایی که با تعجب میدیدند من در خانه و ماشین فقط رادیو گوش میکنم خیلی متاسفم که خیلی ها درک کافی ار رادیو ندارند و هنور رادیو را نشناخته اند.
یک انتقاد:
   یک انتقاد هم از عوامل رادیو و بانیان جشنواره دارم و آن هم این که درست است که ما شهرستانی هستیم و شنونده یک رادیوی خوب پایتخت نشین ، اما به نظرم بهتر بود آن دوستان حداقل به صورت رسمی دعوت میکردند برای مراسم و حال که دعوت نکرده اند و این توفیق هم از من به خاطر شهرستانی بودن سلب شده به نظرم بهتر بود فیلم مراسم و یک لوح تقدیری هم ارسال میکردند به نشانی ما تا دل ما هم شاد میشد به بعضی چیزها یعنی آن دوستان باید باور کنند شهرستانی ها دوست داشتند در مراسم باشند ویک ماه برنامه ریزی هم نتوانست آنها را راهی مراسم خوب بکند.
اما
خوشحالم و ممنونم از همه کسانی که همیشه محمود عراقی را در سالروزتولد رادیوی محبوبش شبکه خوب جوان شاد میکنند.
من هم به عنوان شنونده شبکه خوب رادیویی جوان چهارم اسفند ماه سالروز تولد شبکه خوب رادیوی جوان را تبریک عرض میکنم.

نکته:در تاریخ جمعه 5 اسفند 90 نوشته (برنده جشنواره جوانه )  به فهرست نوشته های برگزیده در مجله پارسی نامه  در بخش روزنوشت و خاطره نوشت افزوده شده است. تبریک این دوستان و انتخاب دوستان پارسی بلاگی برام خیلی جالب بود!



نظرات دیگران: نظر محمود عراقی ::: جمعه 90/12/5::: ساعت 2:5 صبح

یک ناراحتی یک تولد!

   یک دفتر خاطرات دارم که اسمش را گذاشته ام دفتر روزنامه این دفتر روزنامه ام چیزی است که از محرمانه ترین های دلم تا اوضاع سیاسی و از کار و اینده ی جامعه و کشور خودمان و دیگر کشورها و از خوابهایی که دیده ام و هر چیزی که فکر میکنم باید نوشت در انجا مینویسم
مینویسم و برای آینده ی خودم بایگانی میکنم و امیدوارم بعد از بیست سال که دارم حرفهای دلم را میخوانم با اندیشه های فکری خودم بهتر اشنا بشوم، این کاری است که همیشه انجام میدهم
   اما در 30 بهمن یکی از سالها بعد از کلی نوشتن احساس کردم که باید برخی چیزها را نوشت تا برخی ها ببینند و بخوانند این شد که این وبلاگ متولد شد
   در 30 بهمن چند سال پیش این وبلاگ با همین قالب متولد شد و هر سال در تلاش بود تا در این روز شادی داشته باشد به خاطر آن روز خوب و خاص!
اما امسال قضیه فرق کرد! دوست داشتم خوشحال باشم ولی نشد یعنی نشد که نشد
   من در تلاش بودم و برنامه ریزی میکردم خودم را آماده ی مراسم اختتامیه جشنواره جوانه شبکه خوب جوان بکنم ولی انگار تمام کارها طوری برنامه ریزی شده بودند که نتوانم در جشنواره حضور داشته باشم در بحث شغلی دو تا کار به هم گره خورد واز طرفی چون برنامه ام این بود تا با ماشین شخصی در مراسم باشم ماشینم نیاز به تعمیرات پیدا کرد و نتوانستم با ماشین مسافرت داشته باشم و این چند اتفاق به همراه چند اتفاق دیگر با هم گره خوردند تا محمود عراقی تمام فکر و ذکرش به کارها باشدو جشنواره و تولد را از یاد ببرد
   خلاصه دیروز اختتامیه جشنواره برگزار شد و من از طریق رادیو نیمی از مراسم را دنبال میکردم و آنقدر فشار روانی مرا گرفته بود که کلا آماده بودم هر کسی که باهام کاری داشت کمی بد حرف میزد جوابش را انچنان بدهم که برود و دیگر برنگردد با این اوضاع از صبح تا بعد از ظهر با این فکر و خیال که چرا در مراسم نتوانستم باشم با خودم کلنجار رفتم و با همان فکر و خیال هم به صورت مداوم داشتم کار میکردم و یک دفعه دیدم که سرم خیلی درد میکند(هم اکنون هم سردرد دارم) کار را از بعد از ظهر کنار گذاشتم و رفتم استراحت کنم و اما باز هم رادیو گوش میدادم مدتی بعد احساس کردم هرچقدر رادیو گوش میدهم بیشتر سردرد میگیرم و این بود که کلا رادیو را کنار گذاشتم و خیلی ناراحت بودم. یعنی همیشه میگم این عادلانه نیست که همه چیز در تهران باشد و دیگران از حقشان باز بمانند
   خلاصه قضیه این که خیلی دوست داشتم تولد خوبی برای این وبلاگ بگیرم و از چند ماه پیش برنامه ها تنظیم کردم تا در مراسم رادیو باشم ولی نشد خیلی افسوس خوردم که آن فرصت باهم بودن را از دست دارم و این بود که تولد امسال وبلاگم را با ناراحتی گذراندم و احساس خوب نوشتنم تبدیل به احساس ناخوش ایندی شد.
نکته: فایل پست قبلی را هم در اولین فرصت قرار میدهم



نظرات دیگران: نظر محمود عراقی ::: سه شنبه 90/12/2::: ساعت 12:54 صبح

<   <<   11   12   13   14   15   >>   >
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 27
بازدید دیروز: 90
کل بازدید :1288485

>>امکانات این وبلاگ<<

وب خوان این وبلاگ

پروفایل این وبلاگ

عناوین مطالب بایگانی نشده

لینکستان این وبلاگ

خانه

راهنمای استفاده از این وبلاگ

دانلود برنامه های رادیو جوان

عناوین مطالب بایگانی شده

قوانین این وبلاگ

بخش متخلفین


>>نظر سنجی<<

پخش اینترنتی  زنده رادیو

پخش زنده ی رادیو جوان ورود به سایت رادیو جوان

پخش زنده ی رادیو قرآن ورود به سایت رادیو قرآن

پخش زنده ی رادیو معارف ورود به سایت رادیو معارف

پخش زنده ی رادیو ایران ورود به سایت رادیو ایران

پخش زنده ی رادیو صدای آشنا کانال اروپا ورود به سایت رادیو صدای آشنا

پخش زنده ی رادیو صدای آشنا کانال آمریکا ورود به سایت رادیو صدای آشنا

پخش زنده ی رادیو صدای آشنا کانال آسیا ورود به سایت رادیو صدای آشنا

پخش زنده ی رادیو پیام ورود به سایت رادیو پیام

پخش زنده ی رادیو گفتگو ورود به سایت رادیو گفتگو

پخش زنده ی رادیو فرهنگ ورود به سایت رادیو فرهنگ

پخش زنده ی رادیو تجارت ورود به سایت رادیو تجارت

پخش زنده ی رادیو ندای اسلام ورود به سایت رادیو ندای اسلام

پخش زنده ی رادیو ورزش ورود به سایت رادیو ورزش

پخش زنده ی رادیو سلامت ورود به سایت رادیو سلامت


>پخش زنده رادیو استانی<

پخش زنده ی رادیو اصفهانپخش زنده ی رادیو اردبیلپخش زنده ی رادیو اراکپخش زنده ی رادیو ارومیهپخش زنده ی رادیو ایلامپخش زنده ی رادیو اهوازپخش زنده ی رادیو تهرانپخش زنده ی رادیو بوشهرپخش زنده ی رادیو بجنوردپخش زنده ی رادیو زاهدانپخش زنده ی رادیو رشتپخش زنده ی رادیو خرم ابادپخش زنده ی رادیو سنندجپخش زنده ی رادیو ساریپخش زنده ی رادیو زنجانپخش زنده ی رادیو قزوینپخش زنده ی رادیو شیرازپخش زنده ی رادیو شهرکردپخش زنده ی رادیو مشهدپخش زنده ی رادیو کرمانشاهپخش زنده ی رادیو قمپخش زنده ی رادیو یاسوجپخش زنده ی رادیو همدانپخش زنده ی رادیو مهابادپخش زنده ی رادیو یزدپخش زنده ی رادیو سمنانپخش زنده ی رادیو خراسان جنوبیپخش زنده ی رادیو کرمانپخش زنده ی رادیو گلستانپخش زنده ی رادیو بوشهرپخش زنده ی رادیو البرز


>> درباره خودم <<
محمود عراقی
اینجا محمودعراقی مینویسد و نقد میکند وگاهی نقل میکند وبه قول یک گوینده خوب گاهی غر هم میزند،میگویداگر این فعالیت در راستای ترویج فرهنگ عاشورا و انتظارفرج و مقابله با جنگ نرم دشمنان اسلام و نظام و به عنوان سرباز سایبری آقا باشد همه اش عبادت است ،عاشق رادیو است،میگوید از دوران کودکی رادیو گوش میداد و کودکی اش روی موج AM گذشت و نمیدانست موج FM هم وجود دارد چون رادیو جیبی اش فقط موج AM را داشت. از سال 84 به صورت اتفاقی موج FM را پیدا کرد و بر اساس کیفیت خوب صدا و کیفیت خوب برنامه ها کلی شگفت زده شد و رادیو جوان را پیدا کرد.از آن زمان به بعد تمام وقت شنونده شبکه رادیویی جوان شد و در یکم اسفندماه سال 1390 به عنوان شنونده منتخب رادیو جوان معرفی شد و در 28 خردادسال 1391 افتخار داشت سایت رادیو جوان را افتتاح کند، میگوید رادیو تنها رسانه ای است که به مخاطب احترام میگذارد ،گاهی وقت ها به آینده ی رادیو خوش بین نمی شود و میگوید ممکن است رادیو در دنیای دیجیتال آینده گم شود، علیرغم تصور خیلی ها اصلا علاقه ای به کار در رادیو ندارد چون معتقد است شنونده حرفه ای رادیو بودن و کارمندرادیو جدا از یکدیگر هستند،اما اگر روزی چرخه روزگار چرخید و افتاد وسط رادیو دوست دارد سردبیر باشدمیگوید هدف(به کسر ف) رادیو قرآن و معارف است ، معتقد است رادیو جوان هر روز در حال شکوفایی و پیشرفت است، از رادیو جوان فعلا برنامه های چهل تیکه/با من حرف بزن/دوشنبه ها با شما/فکری از جنس بلور/ پلاسما / کافه رادیو/ واژه ها / آهای دلای با وضو/ بعضی از اینجا شب نیست ها / صدای شکفتن / صبح دانش / کسی صدام میزنه / معمولی نیست / من و جوان / یک سبد ترانه / سبقت آزاد / شنیده میشوید / پاتوق شبانه / بند کفشتو محکم کن/ الفبای جوانی/ آتش پنهان / در کوچه آفتاب / آبی تر ازسپید را دوست دارد و از میان گویندگان آقا، طوفان مهردادیان و از خانمها مریم واعظ پور/ مهرگان سوادکوهی / زهره هاشمی / لاله اکبری / خانم جعفرپور و خانم توکل را اختصاصا دوست دارد و از سردبیرها حامد مرادیان و شهاب نادری و مجتبی امیری و نرگس فتحی و وحید یامین پور را دوست دارد

>> پیوندهای روزانه <<

>>لوگوی وبلاگ من<<
به نام خدا

>>لینک دوستان<<

>>لوگوی دوستان<<

>>هدیه وبلاگ<<

>>آرشیو شده ها<<

>>اشتراک در خبرنامه<<
 

>>آمار وبلاگ<<

>>رتبه ی وبلاگ<<

>>طراح قالب<<
تحلیل آمار سایت و وبلاگ